یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

بلوندهای نازیبا

شنبه/ ۹ آبان ۱۳۹۴

ویرم گرفته بود از خانمی که توی مترو موهایش بلوند خیلی سرد بود و ریشه های مشکی اش بیرون زده بود بپرسم: ببخشید خانم، چرا فکر میکنید یک رنگ انقدر سرد و یخی لزوما زیباست؟ تازه این رنگ برای کسی هم که صورتش شیربرنج باشد زیادی روشن است، چه برسد به شما که صورتتان چند درجه سبزه است. 

خب گفتنش فابده ای نداشت و احتمالا واکنشی جز برخورد تند آن خانم نمیتوانست داشته باشد. حال اینکه سوال من صرفا از روی کنجکاوی و البته برای تحقق بخشیدن به این فکرم بود که زن ایرانی هیچ اعتماد به نفسی درباره قدرت چهره شرقی خودش ندارد و آنقدر پای ماهواره نشسته و هی رنگهای یخ و سرد دیده و تو سر آن زنها این رنگ برایش قشنگ بوده، و البته باپیروی از الگوی یکسان سازی و یکسان دیدن و شبیه بودن و الخ که از سوی همین نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی هم تبلیغ میشود، دیگر از خودش سلیقه ای ندارد و قشنگ را خوب تمییز نمیدهد و هیچ بعید هم نیست که اگر آن رنگ بلوند را قشنگ نداند، از ترس رانده شدن خودش را سانسور کند و نظرش را ابراز نکند.

بعد خیلی وقتها دلم میخواهد به همین خانمهایی که اینجوری در حسرت موی طلایی و روشن هستندبگویم: شوهرتان این رنگ را روی سر شما دوست دارد؟ دوست دارد که شما پوستتان انقدر برنزه و موهایتان انقدر یخی باشد؟ اگر چیزی نمیگوید شاید بنده خدا فکر آن خداتومن پولی که برای دکلره کردن داده اید و برای دوام زندگیتان است. اگر هم واقعا میپسندد که شاید یک جای سلیقه اش لنگ میزند یا او هم همپای شما ماهواره دیده و الخ.

خب واقعا قیافه شرقی ما چه مرگش است که خودمان را برای غربی شدن میکشیم؟ که خانمهای ما میروند و ساعتها درد وحشتناک دکلره کردن را تحمل میکنند تا قیافه شان اروپایی شود. حالا روضه مفصل اینکه نه فقط لباس همه خانمها توی مترو و اتوبوس و خیابان شبیه هم است، که حتی قیافه و آرایششان هم یکی است، نمیخوانم. 

  • ۹۴/۰۸/۰۹
  • ساجده ابراهیمی

دیدگاه (۱)

اینجارو نیگاه
کامنتاش بازه :))
معلومه جدی سواله ذهنت رو درگیر کرده ها :)
پاسخ:
بله بله خیییلی :))
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.