یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

تسلی‌بخشی رواقی‌گری

چهارشنبه/ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱

رواقیون میگویند رنج بکش چون از آن چاره نداری. سنکا راه تسکین شرور طاقت فرسا را این میداند که به آنها تن دهیم و و در برابر ضرورت زانو بزنیم. آنچه از تسلی رواقی‌گری می‌فهمم، سکوت و انفعال مقابل نیروی شدید و خارج از اراده است که ناجوانمردانه بر تو تحمیل شده است. الهیات اعتراض میگوید فریاد بزن. پیش روی خدا زانو بزن، اظهار خاکساری کن، اما برایش خط و نشان بکش. یادش بیاور که او نیز باید شریک رنج تو باشد، چرا که خودش در این رنج مقصر است. آنچه از الهیات اعتراض نمی‌فهمم، امیدواری‌اش به پاسخگویی خداست. تجربه تاریخی هیچ نشانی از حضور خدا در کنار او که رنج میکشد ندارد. اسلام میگوید در رنج زاده شده‌ای. رنج بکش چرا که با آن به تعالی خواهی رسید و هرگاه رنجی به تو رسید، بابت گناهانت شرمسار باش. آنچه از اسلام نمی‌فهمم، بی‌تسلایی آن است. تسلای اسلام برای او که رنج میکشد، کجاست؟

 

ملکیان درسگفتاری دارد که نامش برای هرکه در وادی رنج قدم گذاشته، آشناست: «درد از کجا؟ رنج از کجا؟». آنچه او درباره‌ی خاستگاه رنج برمیشمرد مهم نیست. «درد از کجا؟ رنج از کجا؟» اولین پرسش ذهنی من در مواجهه با هر تجربه‌ای است که از رنج میشنوم. امروز دوباره این زنگ در گوشم به صدا درآمد. زینب، تصادف کرده است و ضایعه‌ی نخاعی بدن او را بی حرکت کرده است. آیا به زندگی عادی برمیگردد؟ دکترها گفته‌اند نه. میگفت ماه‌هاست فلسفه بافی میکند و به در بسته میخورد. میگفت بین کفر و ایمان و خوف و رجا متزلزل شده است. من تسلایی برای او نداشتم. تسلای دینی سراغ نداشتم. مابقی تسلاها که پوچ‌اند و بی‌فایده. 

آنچه از تسلی‌های رواقی‌گری میفهمم، واقعیت انکارناپذیر مواجهه‌ای است که هر روز مقابل رنج دارم. 

  • ۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۱۱
  • ساجده ابراهیمی