یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

یک ذهن مُشَبَّک

بیدار شدم، به خواب دیدم خود را

یکی به میخ چهارتا به نعل!

شنبه/ ۱ آبان ۱۳۹۵

چیزی هم که این روزها خونم را میخورد ماجرای مربوط به یک قاری است که تا هفته پیش کسی اسمش را هم نمیدانست ولی حالا برای خودش یک "قاری معروف" و وابسته به جایی خاص شده و الخ. انقدر این مساله بدیهی است که نیازی به گفتن ندارد، اگر او جرمی مرتکب شد باید مجازات آن را هم ببینید. حالا هرچه که باشد. اما چیزی که این وسط آزاردهنده شده کار زشت آدمهایی است که خودشان را با برند روشن فکر و کسی که اهل قضاوت نیست، نسبت آزاد با پدیده های پیرامونش دارد و بهرصورت از حق دفاع میکند و الخ معرفی میکنند اما در عمل ثابت میکنند که نه میتوانند و نه علاقه ای دارند از علقیات خودشان دست بردارند. کار کثیف روزنامه شرق برای انتشار تصویر و اسم کامل همان قاری در حالی انجام میشود که خیل کسانی که در همین دستگاه قضا "مجرم" شناخته شده اند، هنوز در همین رسانه ها با اسامی مستعار و مخفف "م.ه"، "ب.ز" و الخ معرفی میشوند در حالیکه قاری مثلا معروف صرفا به "اتهام" عمل خلاف شرع در معرض اینهمه تهمت و قضاوت قرار میگیرد. برادران و خواهران حق جو یادشان رفته صرف اتهام ولو اگر در نهایت منجر به صدور قرار مجرمیت هم شود، سند خوبی برای بی آبرو کردن و انگ زدن به کسی نیست. جالب اینکه از حرف آن نماینده شورای شهر هم شاکی میشوند. شما خودتان حاضرید حتی درصورتی که مرتکب چنین جرمی شده اید امنیت روانی خانواده تان تا این اندازه به خطر بیفتد؟

  • ۹۵/۰۸/۰۱
  • ساجده ابراهیمی